1- تناسب میان تعداد کرسی‏ها و تعداد آرا

به ‏طور روز افزون نظر دانشگاهیان و تصمیم‏گیرندگان به این سو جلب شده است که نظام‏های انتخاباتی را از جهت توانایی و‌یا عدم تواناییشان در تولید نتایج تناسبی مورد قضاوت قرار دهند. گفته شده است که‌یک حزب‏ سیاسی که 20 درصد از آرا را به خود جلب می‏کند، تنها باید بتواند 20 درصد از کرسی‏ها را به خود اختصاص دهد، نه اینکه به مانند حالتی که در آن، انتخابات براساس حوزه‏ای صورت گرفته است و طرفداران‌ یک حزب به جای‏ اینکه در‌یک منطقه متمرکز شده باشند به صورت کم پشتی پراکنده شده‏اند، کرسی‏های کمتری به دست بیاورند و‌یا اصلا نتوانند هیچ ‏یک از کرسی‏ها را از آن خود کنند. براساس این دیدگاه، حزبی که 50 درصد از آراء را کسب‏ کرده است، برخلاف آن نظام انتخاباتی که اغلب به بزرگترین حزب، کرسی‏های اضافی به ارمغان می‏آورد، بایستی‏ تنها بتواند 50 درصد از کرسی‏ها را به دست بیاورد، نه مثلا 60‌یا 65 درصد را.
راه ‏های متفاوتی برای تولید نتایج کم‏ و بیش تناسبی وجود دارد که شامل نظام لیستی (با دو نوع اصلی آن‏‌یعنی نظام لیستی ملی‏  و نظام لیستی حوزه‏ای‏ ) و نظام تک رأی قابل انتقال‏  می‏باشد. برخی از این نظام‏ها می‏توانند بجز هدف تناسب، اهداف دیگری را هم مدنظر داشته باشند؛ به ویژه اگر این نظام‏ها با دیگر نظام‏ها تلفیق شوند؛ ولی‏ باید دانست که اغلب نظام‏های انتخاباتی تناسبی، آن چنان که بعدا به آن اشاره خواهد شد، با برخی از اهداف ناسازگار هستند. منصفانه بودن نتایج، به ‏معنای تناسب بین آراء و کرسی‏ها، تنها‌یکی از اهداف گوناگون نظام‏های انتخاباتی‏ می‏باشد که ممکن است مهم‌ترین هدف هم نباشد. با این حال، چون دستیابی به این هدف قابل سنجش می‏باشد، بر دیگر اهداف پیشی می‏جوید.
همچنین به درستی می‏توان انحراف از تناسب را در نظام‏های غیر تناسبی، با توجه به برخی از عوامل دید، سوء حوزه‏بندی‏ ‌یک‏ عامل بسیار جدی در عدم تناسبی بودن نتایج است. در سوء حوزه‏بندی، در انتخاب‌یک نماینده در مقایسه با نماینده‌ی مشابه دیگر، دو‌یا سه برابر رأی‏دهندگان بیش تری باید رأی بدهند.