انتخاب رئیسجمهور در ایالات متحده امریکا دو درجهای است؛ بدین معنا که هیئتهایی به نام هیئت انتخابکنندگان ، توسط مردم در سطح ایالتها انتخاب میشوند و سپس این هیئت ها در ایالتهای جداگانه به انتخاب رئیسجمهور و معاون او می پردازند و تعداد افراد هریک از هیئتها برابر با مجموع نمایندگان آن ایالت ها در مجلس سنا و مجلس نمایندگان خواهدبود که جداگانه به نامزد خود برای مقام ریاستجمهوری و معاونش رأی میدهند، بدین ترتیب در مرحلهی اول انتخابات که غیررسمی میباشد، احزاب نامزدهایی برای احراز مقام ریاست جمهوری و معاون وی را از بین شخصیتهای مهم حزبی، به مردم معرفی میکنند، لذا مبارزات انتخاباتی، که توسط نامزدهای رسمیریاست جمهوری و معاون ایشان رهبری میشود، رسماً آغاز خواهد شد. اعضای احزاب در هر ایالت باید نمایندگان خود را برای «هیئت انتخاب کنندگان» برگزینند. در مرحلهی دوم که رسمی و قانونی میباشد هر ایالت، به تعداد نمایندگان و سناتورهای خود در کنگره، افرادی را برای عضویت در هیئت انتخاب کنندگان برمی-گزیند. از سال 1868میلادی در تمام ایالت های امریکا هئیت انتخاب کنندگان با رأی مستقیم مردم و با اکثریت نسبی آرا در نخستین روز سهشنبهی نوامبر، انتخاب میشوند و چون نمایندگان هریک از احزاب در این هیئتها متعهد و ملزم هستند که پس از انتخاب شدن، به نامزدهای رسمیحزب رأی دهند، و از سوی دیگر حزبی که در انتخاب هیئت انتخابکنندگان یک ایالت، حائز اکثریت آرا باشد، کلیهی آرای آن ایالت را به خود اختصاص میدهد، و به تعداد کلیهی اعضای هئیت در آن ایالت، به نفع نامزد حزب خود رأی دارد، بدین ترتیب به محض این که هئیتهای انتخابکنندگان برگزیده شوند از روی تعداد اعضایی که هریک از احزاب در هریک از ایالت ها در هیئتهای انتخابکنندگان دارند، می¬توان دریافت که کدامیک از نامزدهای رسمی مقام ریاستجمهوری و معاونش در انتخابات همگانی پیروز میشوند. در مرحلهی سوم که انتخابات رسمی در دومین چهارشنبهی ماه دسامبر صورت میگیرد، چون اعضای «هیئت انتخاب کنندگان» طبق التزام قبلی به نامزدِ رسمیحزب خود رأی میدهند و نتیجه از پیش معلوم است، مردم از این مرحلهی انتخاب همگانی استقبال چندانی نمیکنند، بدین ترتیب در عمل و به لحاظ سیاسی، انتخابات رئیسجمهور صورت یک درجهای پیدا میکند(جعفری ندوشن، 1383).
در حقیقت، مردم هر ایالت، نظر خود را برای لیست انتخاب کنندگانی که برای کاندیدای مورد نظر خود از طرف احزاب اقامه شده، اعلام میکنند، در نهایت انتخاب کنندگان به جای مردم به نامزد ریاست جمهوری رأی میدهند، از این دو در مجموع 538 انتخاب کننده، اعضای کالجهای انتخاباتی را که در ایالت های پنجاهگانه تشکیل شده و وظیفهی نهایی انتخاب رئیسجمهور را برعهده دارند تشکیل میدهند، لذا اکثریت آرای مستقیم مردم، رئیسجمهور را به کاخ سفید نمیفرستد، بلکه اکثریت آرای ایالت ها در قالب کارت¬های الکترال، جدا از ایالتهای دیگر، در این بازیِ سرنوشتساز نقش آفرین میباشد (طباطبایی، 1381).
متأسفانه با توجه به نظام انتخاباتی این کشور، رئیسجمهور الزاماً بر مبنای اکثریت آرایا نصف به علاوهیک آرا به کاخ سفید راه پیدا نمیکند. در برخی موارد، نامزدِ حائزِ اکثریتِ آرا در پشت درهای بستهی کاخ ریاست جمهوری باقی میماند(طباطبایی، 1381).
این بدان معنی است که بین هیئت انتخابکنندگان ملی (تمام کشور) و هیئت انتخابکنندگان ایالتی، تناسبی وجود ندارد. به طوری که ممکن است شخصی اکثریت مطلق آرای ملت را به دست آورد و باز هم به ریاست جمهوری انتخاب نشود ویک شخص با کسب آرای هئیتهای انتخاب کنندگان ایالت های کوچک¬ترِ امریکا، در انتخابات رئیسجمهوری پیروز شود. چنان که در سال 876 میلادی روتزفوردو در سال 1888میلادی بنیامین هارسیون و در سال2000 میلادی جورج بوش رقبای خود را علیرغم رأی بیشتر رقبا شکست دادند(جعفری ندوشن، 1383).
قصد نویسندگان قانون اساسی امریکا این بود که انتخاب رئیسجمهور از مداخله و نفوذ مستقیم مردم به دور باشد و انتخاب او در صلاحیت گروه معدودی از برگزیدگان به نام هیئت انتخابکنندگان قرار گیرد؛ برای حفظ ظاهر قانون اساسی، صورتی از هیئت انتخابکنندگان، که در صدر آن نام نامزد مقام ریاست جمهوری و معاون وی قید گردیده است، توسط حزب تهیه میشود و مفهومش این است که هرگاه این افراد برگزیده شوند، ملزم هستند که به نامزدهای حزب رأی بدهند. بدین ترتیب آرای اقلیت ولو با فاصلهی بسیار کمیاز آرای اکثریت قرار گرفته باشد، به حساب نخواهدآمد(شهبازی، 1380).
در امریکا سرمایهگذاری برای انتخابات نقش اساسی دارد، و همه چیز بر محور دلار میچرخد؛ به گونهای که کسی بدون تأمین هزینههای سنگین آن به ویژه هزینههای تبلیغاتی آن نمیتواند حتی قدمی پیش رود، تا زمان مرحلهی انتخاب نامزد ریاست جمهوری و نامزد معاون ریاست جمهوری در کنوانسیون هرحزب، تمام هزینه¬ها بر عهدهی شخص نامزد و اطرافیان میباشد(مدنی، 1376).
پس، حامیان نامزدها پس از برگزیده شدن نامزد مورد حمایتشان، اقتصاد امریکا را به صورت تقریبا نامحسوسی اداره میکنند و در نتیجهی آن همیشه درصد کمیاز مردم که حامیان و اطرافیان نامزدها و شخصیت های سیاسی هستند، پولدارترین مردم این کشور را تشکیل میدهند و شاید بتوان گفت که اعتراضات والاستریت از نتایج این نوع نظام انتخاباتی باشد که در فصلهای گذشته به بررسی آن پرداختیم.